به گزارش مشرق به نقل فارس، 14ربيع الثاني مصادف با روزي است که مختار به بهانه خونخواهي امام حسين (ع) و انتقام از قاتلين شهداي کربلا با شعار «يالثارات الحسين» دست به قيام ميزند. البته در روايات تاريخي و منابع معتبر خونخواهي امام حسين (ع) را هدف دوم مختار از قيام ذکر کرده و هدف اول او را رسيدن به قدرت عنوان کردهاند.
براي تحليل و بررسي بيشتر هدف مختار از قيام عليه دستگاه حکومتي وقت، گفتوگوي مفصلي با محمد اللهاکبري، رئيس پژوهشکده تاريخ و سيره اهل بيت (ع) و کارشناس تاريخ اسلام انجام دادهايم.
* به عنوان نخستين سؤال و آغاز کلام بفرماييد ارزيابي شما از شخصيت مختار با توجه به شرايط زماني و مکاني چيست؟
ـ تحليل تصميمگيريهاي مختار بدون توجه به وضعيت زمانهاش شايد کار درستي نباشد. در واقع او متولد سال اول هجرت است و پدرش از جمله فاتحان ايران در جنگ مسلمانان با ايرانيان به شمار ميرود، 13 ساله است که پدرش در جنگ با ايرانيها شهيد ميشود و بعد از آن به شهر خود باز ميگردد و سپس به مدينه ميرود در آنجا بزرگ شده و سرانجام با بنيهاشم مرتبط ميشود و در دورهاي بزرگ ميشود که فتوح اسلامي در شرق و غرب جهان اسلام ادامه دارد. مختار حکومت امام علي (ع) را درک کرده و بعد شاهد روي کارآمدن بنياميه است و در زمان قيام امام حسين(ع) مختار حدود 60 سال دارد.
شخصيتي که از مختار در اين دوره شکل ميگيرد باهوش، زيرک، موقعيتشناس، حسابگر، زمانسنج و در ضمن فرصتشناس است و ميخواهد از فرصتها به نفع خود استفاده کند به همين دليل قبل از شهادت امام حسن (ع)، از زندگي مختار سرنوشت روشن و شفافي در دست نداريم که عضو کدام گروه است، اما از شروع حکومت امام حسن (ع) شخصيت او در تاريخ ظاهر و پيدا شده و موضعگيريهاي او به تدريج ظهور پيدا ميکند.
در زمان قيام امام حسين (ع) وقتي مسلم به کوفه ميرود از او استقبال ميکند و او را به خانه خود ميبرد اما وقتي حکومت وقت با خبر ميشود و با ورود عبيدالله بنزياد سختگيريهايي را نسبت به مسلم اعمال ميکند از آنجا که مختار نفوذ زيادي بين مردم ندارد و جايگاه قبيلهاي مستحکمي هم ندارد، ناگزير مسلم براي استفاده از حمايت عربي به منزل هاني منتقل ميشود اما توافقي که مختار با مسلم دارد اينکه در قيام کمکش ميکند نيرو فراهم ميکند و وعدهاي را مشخص ميکند که در آن وعده قيام کند. در آن روزگار اگر کسي ميخواست دست به قيام بزند يا بايد قبيله پرجمعيتي ميداشت که مردان قبيله پشتيبانش بودند يا نفوذ سياسي اجتماعي و مذهبي داشته باشد و مختار هيچ يک از اين دو را نداشت. از اين رو ناگزير است که پرچمي پيدا کند و زير آن پرچم مردم را جمع کرده و دست به قيام بزند.
* بيعت مختار با عبدالله زبير بيشتر در راستاي کدام يک از اهدافش است زمامداري يا خونخواهي امام حسين؟
ـ مختار هم قصد امارت و حکومت داشته و هم تمايلات شديد شيعي دارد. بنابراين از سن 45 سالگي به بعد سعي کرده با راس قدرت تماس پيدا کند. همسراني که دارد يکي دختر والي بصره و ديگري دختر والي کوفه است. مختار به دليل جايگاه پدرش و جايگاه قبيلهاي از مقداري جايگاه اجتماعي برخوردار است و به دليل پدرش، مردم او را احترام ميکنند.
مختار به نوعي به دستگاه خلافت وابسته است، خواهرش عروس عمربن خطاب و همسر عبدالله بن عمر است بنابراين جايگاهي در دستگاه حکومتي دارد و سعي کرده به قدرت دنيايي دست يابد ولي چون به تنهايي نميتواند، خودش را به اهرمهاي قدرت متصل ميکند. زماني که با عبدالله زبير بيعت ميکند در واقع شخصيت شناخته شدهاي است و دنبال او هستند که از او بيعت بگيرند از زندان عبيدالله آزاد شده و از کوفه اخراج ميشود. قصد سفر به طائف ميکند، در اين برهه زماني عبدالله زبير قيام کرده و ادعاي اميري مومنان را دارد و قلمرو کوچکي را براي خود درست کرده و با توجه به آوازه مختار سعي ميکند از او بيعت بگيرد.
مختار از يک طرف هوس قدرت در سر دارد و از سوي ديگر تمايلات شديد شيعي دارد و دوست دارد انتقام شهداي اهل بيت را بگيرد بنابراين به ديدن عبدالله بن زبير ميرود و شرط ميگذارد که ولايت کوفه را به او بدهد اما باز کوشش ميکند خود را به راس قدرت نزديکتر کند و حداقل ميخواهد مرد شماره دو حکومت زبير باشد.
* دليل اصلي اصرار مختار بر ولايت و امارت کوفه چيست؟
ـ کوفه يک شهر معمولي نيست بلکه پايگاه مسلمانان براي فتح کشورهايي چون ايران و هند و بخشي از روم و جايي است که با تکيه برآن ميشود همه جهان اسلام را تصرف کرد بنابراين امارت کوفه با امارت مکه و مدينه تفاوت دارد. درخواستي که مختار ميکند در قالب دو منظور است که هم قدرت داشته باشد و هم اگر بخواهد با تکيه بر اين قدرت انتقام بگيرد.
ابن زبير شرط ولايت کوفه را ميپذيرد ولي شرط اينکه بدون مشورت با او کاري را حل و فصل کند نميپذيرد. وقتي مسلم زودتر از موعد قيام ميکند و شهيد ميشود وقتي مختار سرموعد به کوفه ميآيد ميفهمد مسلم شهيد شده است در اين شرايط لشکر او زياد نيست و اختيار دارد که با اين لشکر قيام کند يا اينکه از کوفه فاصله بگيرد و يا به سمت مکه حرکت کند ولي مختار موقعيتسنجي ميکند و ميبيند اگر به سمت امام حسين(ع) برود همان وضعيتي پيش ميآيد که براي امام حسن (ع) پيش آمد؛ مختار در جنگي وارد ميشود که احتمال پيروزي بيشتر است بنابراين وقتي به دروازه کوفه ميرسد و از شهادت مسلم باخبر ميشود با عبيدالله توافق ميکند و سپاهياني که جمع کرده بود به قبايلشان ميفرستد و خودش زنداني ميشود به اين اميد که در فرصت ديگر بتواند قيام کند.
در مدت قيام امام حسين (ع)، مختار در کوفه زنداني است و بعد از شهادت امام حسين (ع) است که از زندان آزاد ميشود و نزديک مرگ يزيد به طائف رفته و به ابن زبير ملحق ميشود و او دو سال در طائف زندگي ميکند. وقتي از مرگ يزيد با خبر ميشود فرصت را براي رفتن به کوفه مساعد ديده و از ابن زبير جدا ميشود.
* مختار براي مشروعيت بخشيدن به قيام خود خط و مهر محمد حنفيه را جعل ميکند ولي حنفيه اين عمل را تاييد يا رد نميکند؟ دليل اين موضعگيري از سوي محمد حنفيه چيست؟
مختار سراغ امام سجاد(ع) هم براي اين منظور ميرود و درخواست مجوز هم کرده اما نه امام سجاد(ع) و نه محمد حنفيه اين نمايندگي را نميدهند ولي آنچه مختار ميخواهد دست خطي است که به او نمايندگي بدهد ولي محمد حنفيه به او اين نامه را نميدهد و او از سخن محمد حنفيه که «هرکسي انتقام ما را بگيرد از کارش راضي هستيم» اين را برداشت ميکند که به او مجوز داده است و حتي نامه و مهر حنفيه را جعل و در کوفه ادعا ميکند به نمايندگي از محمد حنفيه قيام کرده است. وقتي هيئتي نزد حنفيه ميرسد ايشان همان حرفي را به آنها ميزند که به مختار زده است.
در آن زمان پس از مرگ يزيد حوادثي پيش ميآيد که مانع به قدرت رسيدن اهل بيت ميشود که يکي از آنها ابن زبير است که در مکه قيام کرده و اهل بيت را محصور کرده و بنيهاشم را در خانههايشان زيرنظر گرفته است. از آن طرف بني اميه هستند که قدرتشان تضعيف شده و درصدد بازسازي قدرت خود هستند و از طرف ديگر مختار دست به قيام زده و کوفه را تصرف کرده و از سوي ديگر نيز توابين دست به قيام زدند تا انتقام خون شهداي کربلا را بگيرند.
* چرا امام سجاد (ع) از اين حرکت مختار استقبال نکرد يا دستور قيام را به او نداد، دليل خودداري امام سجاد(ع) از همراهي با مختار چه بود؟
ـ هم محمد حنفيه و هم امام سجاد (ع) به خوبي مختار را ميشناسند با اطلاعي که از شخصيت مختار دارند ميدانند که مختار دستور آنها را مو به مو اجرا نميکند. مختار آدمي نيست که صددرصد مطيع امام باشد مختار سازوکار قدرت خود را دارد و ميخواهد به قدرت برسد و همچنين تمايلات شيعي دارد و ميخواهد انتقام شهداي شيعه را بگيرد يا پا را فراتر گذاريم و بگوييم او بحث انتقامگيري را از اين رو مطرح ميکند که از قدرت متمرکز شيعي در کوفه استفاده کند.
وقتي به کوفه ميرسد توابين با 16 هزار نفر آماده قيام هستند؛ روش توابين با مختار تفاوت دارد. مختار ميخواهد اول کوفه را تصرف کند و بعد با بنياميه بجنگد اما توابين ميگويند تصميمگيرنده کس ديگري است و بايد او را از بين برد. کوفيان ابزار بودند ما بايد عامر را بکشيم. در جلسات توابين اين مسئله مطرح است که اگر پيروز شديم حکومت را به اهل بيت ميسپاريم و مطيع امام هستيم ولي مختار اين را نميگويد که ميخواهد حکومت را به اهلش بسپارد. مختار با سخنراني کاري ميکند که 8 هزار نيرو برميگردد و نيروي توابين به يک سوم کاهش پيدا ميکند؛ چه بسا اگر توابين با نيروي متمرکز ميرفتند پيروز ميشدند اما مختار هدف اولش رسيدن به قدرت است و خونخواهي در گام بعدي قرار دارد.
* مختار از ابراهيم اشتر استفاده ميکند و قسمت عمده پيروزيها را مديون دلاوريهاي ابراهيم اشتر است، اما ابراهيم اشتر بعد از کيفر قاتلين کربلا، از مختار جدا ميشود و در بصره ميماند دليل اين مسئله را در چه ميدانيد؟
ـ ابراهيم اشتر کسي نبود که قدرتطلبان از او دست بردارند، اشتر کسي بود که هم زبير، هم ابن زياد و هم امويان ميخواهند که طرف او بروند چون ابراهيم اشتر مرد بزرگ قبيله نخع است هرچند جايگاه سياسي و اجتماعي بالا ندارند اما يک شيعه است و ناچار است به يک سمت برود، بنابراين ميبيند بهترين جايي که او را به اهدافش نزديک ميکند مختار است و بنابراين با علم به جعلي بودن خط و مهرمحمد حنفيه نزد مختار با او همراه ميشود.
شايد اصرار ابراهيم و ابوعمره سبب شده باشد تا مختار، قاتلين شهداي کربلا را قصاص کند شايد اگر مختار خودش بود و اين اصرارها نبود مصلحت حکومت را به اين موارد ترجيح ميداد و با اين شدت انتقام نميگرفت.
* حکومت مختار چقدر به طول انجاميد و سرانجام مختار چه بود؟
ـ مختار 18 ماه حکومت کرد و 18 هزار نفر را هم کشت و در نهايت در نبرد با مصعببن زبير، کشته شد.
* مختار در قصاص قاتلين کربلا چگونه عمل کرد؟
ـ قصاص قاتلين شهداي کربلا مطلوب است اما آنچه اتفاق افتاد و آنچه مورخان در مورد مختار نوشتند تماما صحيح نيست چون ابن زبير مدتي سرکار بود و آنها داراي جبهه فرهنگي محکمي بودند و از اين رو سيئات مختار را برجسته کرده و حتي چند برابر آن هم ساختند و وقتي امويان سرکار آمدند، آنها هم پرونده سياهي براي مختار ساختند بنابراين مختار اعمالي انجام داد که مطلوب اهل بيت (ع) نبود مختار آنچه از قاتلين کربلا انتقام گرفت بيش از يک انتقام بود و هرکس در کربلا تيري انداخته بود او و خانوادهاش را قتل عام ميکرد، يعني اگر امام سجاد (ع) و محمد حنفيه بودند به اين شدت انتقام نميگرفتند.
* به نظر ميرسد سريال مختارنامه که در حال حاضر از شبکه يک سيما در حال پخش است، چهره مختار را مقدس نشان ميدهد، آيا اينگونه نيست؟
ـ مختار در منابع شيعه بيشتر ممدوح است تا منفور، به عبارت ديگر در منابع شيعه و رجالي دو دسته حديث داريم که يک دسته احاديث به شدت مختار را مدح و يک دسته به شدت او را نفي ميکنند. اما علماي شيعه اکثرا طرف مدح او را گرفتند.
چهره مختار نه کاملا سفيد و نه کاملا سياه است. او هم کارهاي درستي انجام داده است و هم کارهاي ناصوابي دارد که مطلوب امام سجاد (ع) و محمد حنفيه نبود. با توجه به شرايط زمانه و دستگاه حکومتي پس از مرگ مختار، روايات و احاديثي که در باب مختار رسيده نياز به ارزيابي و تحقيق دارد و محققان و صاحبان علم حديث بايد سره را از ناسره مشخص کنند.
* ارزيابي شما از سريال مختارنامه چيست؟
ـ سريال بايد جاهايي که خطاهاي مختار را نشان بدهد با ظرافت نشان بدهد که با عکسالعملي از جانب حوزويان مواجه نشود از طرفي اين سريال 20 تا 30 درصد با واقعيات تاريخي منطبق است، اما در جاهايي به اخبار ضعيف متوسل شده و از آن حادثه بزرگ ساخته و جاهايي را از زندگي مختار مطرح نکرده است و از سوي ديگر ماجراي عشقي عمر بن سعد و خواهرش را نمايش ميدهد که در تاريخ وجود ندارد. اما در مجموع اين فيلم براي ايرانيها بسيار جذاب است اما بايد براي ساخت چنين فيلمهايي نگاه بينالمللي داشت.